& داستان دوستان
?«مثال ظاهر سازان ریاکار»
در یک روز سرد زمستانی، شخصی مشغول شکار مرغان هوا، و بریدن سر آنها بود، و ضمناً در اثر سرما ، آب از بینی و چشمانش جریان داشت، بچه گنجشکی که در کنار مادرش، در لانه قرار داشت ، به مادرش گفت: (( ما را از این مرد باکی نیست، چون رحم دل است، و گریه میکند)) به قول شاعر:
گربه حیوان خوش خط و خالی است * فکرآزار جوجه هرگز نیست
مادرگفت: بچه جان به چشمانش نگاه مکن که اشک می ریزد، بلکه دستانش را ببین که خون می ریزد.
آورده اند : سپهبد مقدم معدوم، رئیس سابق ساواک ، ( قبل از پیروزی انقلاب) در ملاقاتی به یکی از سران آغاز انقلاب گفت : ( علیحضرت (شاهنشاه) در صحبتهای اخیر خود در رادیو و تلویزیون، خطاب به مردم گفت (( پیام انقلاب شما را شنیدم و ... )) نظر شما در این باره چیست؟
آن آقا در پاسخ سپهبد مقدم، داستان فوق را ذکر نموده بود.